رییس هیاتعامل ایدرو در گفتگو با دانش نفت تشریح کرد : ابعاد، الگوها و مدلهای توسعه منطقهای
اغلب کشورهای دنیا اعم از توسعهیافته و درحال توسعه، برنامههایی برای توسعه منطقهای دارند. تجربههای موفقی در این رابطه در دنیا بوقوع پیوسته است ، قطعا” هر توسعهای از الگو و مدلی خاص تبعیت میکند ولی همه الگوها برای همه کشورها مناسب نمیباشند و نمیتوان در این خصوص نسخه واحدی پیچید.
ایدرونیوز – از زمان تاسیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران یکی از مهمترین اقداماتی که متعاقب توسعه بنگاههای بزرگ صنعتی و زنجیرههای تامین این بنگاهها صورت گرفت توسعه منطقهای بود.
میتوان اذعان داشت که تا حدودی توسعه مناطقی همچون آذربایجان شرقی، اراک،اسفراین و…نتیجه ایجاد صنایع مهمی از قبیل ماشینسازی، تراکتورسازی، ماشینآلات کشاورزی، مجتمعهای فولاد، لولهسازی، صنایع خودرو و قطعهسازی و صنایع نفت و گاز و پتروشیمی توسط ایدرو بوده است. از اینرو این نقش در برنامه سوم توسعه کشور به همراه توسعه صنایع پیشرفته برای این سازمان باز تعریف و در راهبردهای وزارت صنعت، معدن و تجارت بiویژه در دولت دوازدهم مورد تاکید قرار گرفت.
به منظور آشنایی با ابعاد و الگوهای توسعه منطقهای دانش نفت گفتگویی با جناب آقای دکتر معظمی معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و رییس هیات عامل ایدرو انجام داده است که در پی میآید:
جناب آقای دکتر معظمی توسعه منطقه ای چه اهدافی را دنبال میکند؟
اجازه بدهید ابتدا تعریفی از توسعه منطقهای ارائه را مرور کنیم. توسعه منطقهای یعنی تدارک و ارائه کمکهای لازم به مناطقی که از نظر اقتصادی کمتر توسعه یافتهاند. توسعه منطقهای میتواند بصورت داخلی (Domestic) در یک کشور انجام شود و یا بصورت بینالمللی (International) و در سایر کشورها صورت پذیرد.
از مهم ترین اهداف توسعه منظقهای ایجاد امکانات عادلانه و فرصتهای برابر و رفع تبعیض در مناطق مختلف کشور؛ تعیین نقش ملی و فرامرزی مناطق مختلف کشور برای رسیدن به تعادلهای منطقهای و تقویت وحدت و یکپارچگی ملی؛ فراهمآوردن زمینههای مناسب برای افزایش سهم جمعیت و فعالیت در مناطق کمتراکم است.
جناب آقای دکتر معظمی آیا توسعه منطقهای از مدل یا الگوی استانداردی تبعیت می کند؟
البته اغلب کشورهای دنیا اعم از توسعهیافته و درحال توسعه، برنامههایی برای توسعه منطقهای دارند. تجربههای موفقی در این رابطه در دنیا بوقوع پیوسته است ، قطعا” هر توسعهای از الگو و مدلی خاص تبعیت میکند ولی همه الگوها برای همه کشورها مناسب نمیباشند و نمیتوان در این خصوص نسخه واحدی پیچید. بسته به نوع زیرساختها، شیوههای مدیریت متمرکز و یا منطقهای و سیاستهای صنعتی کشورها الگو ها نیز متنوع و متغیر است.
آیا دولتها بدون اتکا به مشارکت های مردمی میتوانند در توسعه منطقهای موفق باشند؟
دولت ها حتی در کشورهای توسعه یافته نیازمند به جلب مشارکت های مردمی می باشند. اجازه بدهید به چند مثال و مصداق در این خصوص اشاره کنم. کشور کانادا از جهات بسیاری شبیه ایران است. دارا بودن منابع قابل توجه ذخایر سوختهای فسیلی، گستردگی جغرافیایی، تنوع بافت جمعیتی و عدم توسعهیافتگی مناطقی از کشور، همگی مواردی هستند که بین این دو کشور مشترک هستند.
در این کشور برای اجرای برنامه توسعه منطقهای در چهار منطقه مختلف، چهار سازمان مجزا تشکیل شده است.
در کشور کانادا وزارتخانهای تحت عنوان وزارت توسعه اقتصادی، علمی و نوآوری وجود دارد که همه چهار ساختار های توسعه منطقهای زیر نظر آن فعالیت کرده و توسط وزیر مربوطه مورد نظارت قرار میگیرند.
در برنامههای توسعه منطقهای، تمرکز بر روی مردم و ساکنین همان منطقه است. برنامهها در ارتباط مستقیم و متقابل با ساکنین بومی منطقه انجام میشوند.
در این مناطق افراد متخصص و مدیران با تجربهای هستند که از طریق این برنامهها، بصورت رایگان به توسعه کسبوکارهای جدید کمک کرده و مشاوره میدهند. همچنین طی فرایندی مستمر و مستند، اطلاعات و بازخوردهای شرایط منطقه، جمعآوری شده و مورد بررسی قرار میگیرند. سپس این اطلاعات برای مراجع ذیربط (منطقهای و فدرال) ارسال شده تا از آنها در تنظیم قوانین و تعیین سیاستها و برنامهها استفاده نمایند.
نکته مهم دیگر این که در هیچیک از برنامههای توسعه منطقهای دولت کانادا بصورت مستقیم اقدام به تاسیس، راهاندازی و اداره کسبوکار در مناطق موردنظر نمینماید. بلکه صرفا با اجرای برنامههایی به تقویت زیرساختها، ایجاد شبکههای ارتباطی، تقویت ارتباطات و روحیه همکاری و مشارکت اجتماعی (توسعه اجتماعی)، تسهیل امور و بهبود کیفیت خدمات ارائه شده، ارائه آموزشهای لازم و ارائه مشاوره در زمینههای برنامهریزی عملیاتی و استراتژیک، روشهای تامین سرمایه و روشهای جمعآوری اطلاعات می پردازد.
تمرکز و اولویت دولت در فرایند حمایت، با اولویت مراکز و شرکتهای فعال در زمینه علم و فناوری (دانش بنیان)، فعالیتهای نوآورانه، پروژههای کارآفرینی، رشد مالکیت عمومی، توسعه اقتصاد جمعی، رشد رقابتپذیری، برخورداری از ارزش تجاری قابل قبول و برخورداری از فاز تحقیق و توسعه در پروژه می باشد.
در انگلیس نیز چندین دهه آژانسی تحت عنوان آژانس توسعه منطقهای با هشت زیرمجموعه تاسیس شد این هشت زیرمجموعه بر اساس تقسیمات منطقهای شکل گرفتند. به عنوان مثال یک مجموعه برای توسعه منطقه ایرلند شمالی و مجموعه دیگری برای منطقه اسکاتلند اختصاص یافت.
نکته قابل توجه اینکه با کسری بودجه دولت و پر رنگ شدن توسعه اقتصادی و منطقهای توسط شوراها و سایر انجمنهای داخلی و شرکتهای خصوصی دولت انگلستان در سال ۲۰۱۲ تصمیم به انحلال سازمان توسعه منطقهای گرفت.
از نکات کلیدی در مدل های توسعه منظقهای انگلیس می توان به این موارد اشاره نمود:
۱- استراتژی مصوبی در برنامه توسعه منطقهای دولت انگلستان با هدف تقویت و بهبود فضای کسبوکار، نوسازی صنایع، ایجاد و تقویت فضای رقابتی، اشتغالزایی و ارتقاء سطح مهارتهای منابع انسانی وجود دارد. یک سند راهبردی تهیه شده و به عنوان یک سند بالادستی مشترک، مابین تمامی سازمانها و نهادهای متولی امور در منطقه به اشتراک گذاشته میشود. این سند بصورت مداوم بروز رسانی می شود.
۲- توسعه منطقهای به کمک و محوریت بخش خصوصی و مشارکت شورا ها و انجمن های خصوصی صورت می پذیرد.
جناب آقای معظمی مثالهایی که بیان کردید از کشورهای توسعه یافته بود آیا کشورهای در حال توسعه و بهویژه کشورهای رقیب ایران بر اساس سند ایران ۱۴۰۴ نیز از مشارکت مردمی برای توسعه منطقهای استفاده می کنند؟
اجازه بدهید من به دو کشور مالزی و ترکیه اشاره نمایم:
در مالزی برنامه توسعه توسط شورای برنامهریزی ملی، شورای توسعه ملی و شورای امنیت ملی انجام می شود که هر کدام دارای کمیته های تخصصی میباشند. در مواردی هم از همکاری بخش خصوصی استفاده می شود. به نظر میرسد که دولت مالزی بیشتر نقش ناظر را دارد و هدایت برنامهریزی برای توسعه، توسط سازمانها، مردم و بخش خصوصی صورت میگیرد. به طوری که اطلاعات مناطق مختلف مورد بررسی قرار گرفته و سپس به مراجع بالاتر جهت تنظیم خط مشی ها و برنامهریزی استراتژیک ارسال می شود.در این کشوراز ۴ ابزار برنامه ریزی استفاده می شود که هریک دارای افق متفاوتی می باشند. این ۴ ابزار عبارتند از: برنامه چشم انداز، برنامه ۵ ساله توسعه، ارزیابی نیمه اول برنامه ۵ ساله و بودجه سالانه.این ابزارهاست که مالزی را به یک کشور توسعه یافته تبدیل می کند. در برنامه ریزی مالزی تمرکز بر توسعه بخش های اقتصادی و اجتماعی از جمله زیرساخت ها، صنعت، خدمات عمومی، انرژی و کشاورزی می باشد.
۳-سیستم برنامهریزی در مالزی برگرفته از سیستم برنامه ریزی توسعه انگلیس است. برنامه های توسعه تحت عنوان قانون برنامه ریزی ناحیهای و شهری مالزی در ۱۹۷۶ شامل یک برنامه ساختاری در سطح ایالتی و برنامههای محلی در سطح محلی است.و چهارچوب رسمی برنامه ریزی هنوز چهارچوب از بالا به پایین در سلسله مراتب برنامهریزی است. به طور کلی دو نوع برنامه ریزی در مالزی وجود دارد اولی برنامهریزی از بالا به پایین که عواملی چون شرایط اقتصادی جهان، منابع موجود و محدودیتهای داخلی و خارجی در نظر گرفته می شود که همزمان بخشنامهای به کلیه سازمانها و وزارتخانه ها ارسال می شود تا استراتژی خود را مورد بازنگری قرارداده و آن را تبدیل به برنامه و پروژهاجرایی کنند و همزمان با آن بودجه درخواستی آن پروژه و منطقه مربوط به آن را اعلام کنند. دومی برنامهریزی از پایین به بالا است که سازمانها و وزارتخانه ها خود موظف به تبدیل برنامه کلان به پروژه اجرایی هستند.
در ترکیه نیز یک مدل توسعه منطقهای تحت عنوان طرح گاپ (GAP) وجود دارد. این طرح حدود ۱۰ درصد از خاک ترکیه را در برمیگیرد و هدف تعریف شده آن، تولید برق از ۱۳ سد احداثشده بر روی رودخانههای بزرگ و پر آب دجله و فرات و آبیاری یک میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی حاصلخیز منطقه و بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کردهای ترکیه در جنوبشرق این کشور است. مناطق کردنشین جنوب و جنوبشرق ترکیه از محرومترین مناطق ترکیه است.
با اجرای طرح جامع مذکور، فعالیتهایی برای بهبود وضعیت زیرساخت و روساخت منطقه آغاز شده و قرار بود با ایجاد صنایع تبدیلی، احداث راهها، توسعه آبیاری، کانالکشی، برقرسانی و احداث مراکز فرهنگی- ورزشی چهره زندگی در منطقه بهکلی تغییر داده شود.
گاپ یک پروژه “چند منظوره” است که هدف اساسی و اصلی آن عبارت است از:
۱- ارتقای کیفیت زندگی در منطقۀ اجرای پروژه،
۲- تأمین و تعمیم آموزش و خدمات بهداشتی برای اهالی،
۳- تأمین آب برای آبیاری ۷/۱ میلیون هکتار زمین،
۴- تولید سالی ۲۷ میلیارد کیلووات ساعت برق آبی،
۵- افزایش درآمد سرانه در منطقه به میزان ۲۰۹ درصد.
به قرار گزارشهای رسمی در طول ۹ سال (طرح موضوع گاپ در سال ۱۹۸۹ و در قالب یک طرح جامع بلندمدت به نام “پروژۀ جنوب شرقی آناتولیگ” که مختصر آن در زبان ترکی به “گاپ” مشهور است طراحی و در سال ۱۹۹۸ به اجرا گذاشته شد.
در زمان طراحی پروژه گاپ، سال ۱۹۸۹، درآمد سرانه در منطقه ۱۰۸۸ دلار و در ترکیه ۱۹۳۱ دلار بود. هم اکنون درآمد در منطقه به ۱۵۴۲ دلار و در ترکیه به ۲۹۶۴ دلار رسیده است.
جناب دکتر آیا در ایران نیز مدل توسعه منطقهای خاصی پیاده سازی شده است؟
بله. ما در قبل و بعد از انقلاب در زمینه توسعه منطقهای الگو و مدل های گوناگونی را امتحان کردهایم. همزمان با اجرای اولین برنامه عمرانی درسال ۱۳۲۷، تفکر عمران مناطق وفعالیتهای عمرانی توسط دولت شروع شد.
مطالعات شناسایی ناحیه مغان توسط یک شرکت مشاورهای خارجی با هدف ارزیابی منابع طبیعی واستفاده از آب رود ارس، اسکان عشایر وایجاد اقتصاد مختلط زراعت ودامداری انجام یافت.
برنامه ریزی منطقهای دربرنامه دوم عمرانی کشور(۴۱ـ۱۳۳۴) به شکل تازهای با سرمایه گذاریهای متمرکز وهمه جانبه درمناطق مستعد کشور«توسعه مناطق عقب افتاده ولی مستعد» موردتوجه قرارگرفت.
در این دوره ناحیه خوزستان با برخورداری ازامکانات بالقوه طبیعی و توانهای تولیدی قابل توجه ، موردنظرقرارگرفت وطرح توسعه منطقه خوزستان تدوین شد و سازمان آب وبرق خوزستان بوجودآمد. احداث یک سد مخزنی بر روی رودخانه دز، تشکیل شبکههای توزیع برق، ایجاد مزارع آزمایشی کشت نیشکر واحداث کارخانه قند از جمله نخستین برنامه های سازمان آب وبرق خوزستان در منطقه بودهاند.
اقدام دیگر این بود که درسال ۱۳۳۶ سازمان برنامه با انعقاد قراردادی با یک موسسه خارجی دست به مطالعه، تهیه و اجرای طرحهایی در ناحیه جنوب شرقی کشور«استانهای سیستانوبلوچستان و قسمتی از کرمان» زد وهدف ازاین مطالعه شناسایی توانهای طبیعی و انسانی و اقتصادی وتهیه واجرای طرحهایی بود که سطح زندگی ساکنان ناحیه را تا حدودی امکان ترقی دهد.
به نظر شما برنامه های توسعه منظقهای در ایران موفق بوده است؟
رویکردهای توسعه روستایی و منطقهای در خلال پنجاه سال اخیر سیاستهای مختلفی از جمله راهاندازی سازمانهای توسعه برای توسعه مناطق و نواحی را مورد آزمو ن قرار دادهاند، اما نتایج موجود حاکی از عدم توفیق این سیاستها در ایجاد تحول ساختاری در مناطق و نواحی است. از دلایل اصلی عدم موفقیت این سازمانها، تسلط رویکرد برنامهریزی از بالا به پایین در نظام برنامهریزی و محول نمودن نقش اجرایی طرحها و برنامههای سطح ملی به این سازمانها بوده است. در خلال دهه اخیر رویکرد جدیدی در علم برنامهریزی توسعه منطقهای در حال نضج گرفتن بوده و هست که تاکید فراوانی بر نقش مناطق و نواحی و نهادهای منطقهای در فرآیند توسعه منطقهای دارد و یکی از زمینههای اساسی تحول در ساختار نواحی و مناطق را وجود سازمانهای متولی توسعه منطقهای میداندکه نگاهی نو به منطقه در قالب نقشهایی متفاوت از نقشهای قبلی مفروض برای این سازمانها دارند. طرفداران این رویکرد جدید معتقد هستندکه چنین سازمانهایی میتوانند به تسریع توسعه منطقهای از طریق کاهش سطوح تصمیمگیری و برنامهریزی کمک نمایند، البته این مشروط به آن است که چنین سازمانی از قدرت و اختیارات کافی، نقش و جایگاه تعریف شده و منابع مالی و انسانی کافی بهرهمند باشد.
تجربهی تاریخی ایران نشان میدهد الگوی موفق برنامهریزی، تمرکز در مطالعات به وسیلهی بخشهای غیر دولتی، برنامهریزی به وسیلهی سازمانهای منطقهای فرابخشی و فرا استانی(مناطق بزرگ برنامه) مستقر در مناطق و ایجاد دفاتر نیاز سنجی و هماهنگی در استانداریها جهت ایجاد هماهنگی میان سازمانهای منطقهای و ساختارهای سیاسی اداری محلی. در این زمینه تجربهی برنامهی دوم پیش از انقلاب میتواند الگوی مناسبی برای این منظور به شمار آید البته با حفظ ارتباط میان مناطق.
به عنوان جمعبندی چه آموزههایی از تجارب و برنامههای توسعه منطقهای کشورهای پیشرو می توان ارائه نمود؟
همانگونه که عرض شد، فرایند توسعه منطقهای یک فرایند فراگیر در میان تعداد زیادی از کشورهای دنیا است. البته بنده صرفا نمونه هایی را اشاره نمودم و نه همه الگوها ولی آنچه مسلم است نکاتی بین کشور هایی که اشاره کردم مشترک و شاخص هستند.
۱- توجه ویژه به منابع انسانی منطقه
تلاش برای ارتقاء توانمندی آنها، تقویت مهارتهای ارتباطی با هدف توسعه فرهنگ کار تیمی، ترویج روحیه مساعدت و همکاری رایگان بویژه در میان متخصصین و مدیران بومی منطقه
۲- نقش غیر مستقیم دولت
نقش دولت به عنوان ناظر، تسهیلگر، حمایتگر
۳ -تاکید بر فعالیتهای دانش بنیان، نوآورانه و رقابتپذیر
۴-طراحی و اجرای برنامه توسعه منطقهای بصورت یک برنامه همه جانبه
سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران میتواند با طراحی مدلهای توسعه منطقهای به ایجاد طرحهای مشابه با توجه به وضعیت اقلیمی و صنعتی مناطق کمتر توسعهیافته و مناطق ویژه اقتصادی اقدام نماید.
در حال حاضر دو منطقه ویژه اقتصادی گرمسار و جهرم توسط این سازمان در حال ایجاد و توسعه است و برای توسعه مکران نیز اعلام آمادگی نموده است تا به کمک مدل های مشارکتی بخش های خصوصی داخلی و خارجی نسبت به توسعه صنعتی این منطقه مهم و راهبردی اقدام نماید.